پسران شهر تبریز -شهر اولین ها

کفشهایت کو؟

میخواهم آنها را بردارم تا توام مثل بی وفایان هوس رفتن نکنی

من خود به تو پر پرواز دادم، اما….

به همه گفتم درب قفسش باز بود و…. پرید….!

لیاقتت همون گوسفندایی هستن که شبا میشمری تــــا خوابت ببره نـــــــــه شب بخیری که من هـــر شب بهت میگفتم…!!!

آنقدر

فریادهایم را

سکوت کرده ام

که اگر به چشمانم بنگرید

کر می شوید…

حالا کــه بــه جای دلبستن ،‌یخ بسته ام! آهای!!روی احساسم پا نگذاریــد.لیز می‌‌خوریــد

عاشقی شور نمی خواد. . .. . . شعور میخواد

مشکل اینجاست که ما از هر کرمی انتظار پروانه شدن داریم …

شاید اگر انسانیّــــــــــــت هم مارک دار بـــــــــــــود

خیلی از آدم ها به تن می کردند …

اگـــه آشغـــالی حداقـــل قابـــل بـــازیافت بـــاش…!!!

رمز آرامش اینه که : منتظر کسی نباشی ؛ که منتظرت نیست … !!!

سیــــــــــر شدم …

بسکه سرد و گرم روزگار را چشیدم !

محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم ، آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام ، برایت بــه زمیـــن بکوبــم